پژواک اندیشه

تفاوت تبلیغات (پروپاگاندا) با تبلیغات در سیره پیامبر اعظم (ص)

http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=981060&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author




نمایه سازی قبلی

:

نمایه سازی قبلی

‏شماره کتابشناسی ملی

:

ایران ۸۵-۲۰۳۱۴

‏سرشناسه

:

تقیآبادی، رضا

‏عنوان و نام پدیدآور

:

تفاوت تبلیغات (پروپاگاندا) با تبلیغات در سیره پیامبر اعظم (ص)/رضا تقیآبادی

‏منشا مقاله

:

رسالت ، ۲۵ تیر ۱۳۸۵: : ص ۵

‏توصیفگر

:

محمد (ص)، پیامبر اسلام

‏توصیفگر

:

تبلیغاتسیاسی

‏توصیفگر

:

تبلیغات

‏توصیفگر

:

معیار هایاخلاقی

‏توصیفگر

:

ارتباطات

‏توصیفگر

:

سیرهنبوی

‏توصیفگر

:

تبلیغاتمذهبی‌ +روابط عمومیها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۰۹
ژورنالیست

خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن

خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن

خوشا از نی، خوشا از سر سرودن
خوشا نی¬نامه¬ای دیگر سرودن

نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است

نوای نی، نوای بی نوایی است
هوای ناله هایش، نینوایی است

نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ

قلم، تصویر جانگاهی است از دل
عَلَم، تمثیل کوتاهی است از نی

خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد

دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پر سوز

چه رفت آن روز در اندیشه نی
که اینسان شد پریشان بیشه نی؟

سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری

پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت، غم دیرینه او

غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست

دلش را با غریبی، آشنایی است
به هم اعضای او وصل از جدایی است

سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گِل بر دارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟

گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی

چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند

سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند

شگفتا بی سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!

ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۲۰
ژورنالیست

این حنجره این باغ صدا را نفروشید

این پنجره این خاطره‌ها را نفروشید

در شهر شما باری اگر عشق فروشی است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید

تنها، به‌خدا، دلخوشی ما به دل ماست
صندوقچه ی راز خدا را نفروشید

سرمایه ی دل نیست به جز اشک و به جز آه
پس دست‌کم این آب و هوا را نفروشید

در دست خدا آینه ای جز دل ما نیست
آیینه شمایید شما را نفروشید

در پیله ی پرواز به جز کرم نلولد
پروانه ی پرواز رها را نفروشید

 یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
این هروله ی سعی و صفا را نفروشید

 دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظره ی دورنما را نفروشید
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۰۴
ژورنالیست